آموزش رایگان تحلیل فاندامنتال

آیا تا به حال پیش آمده درباره یک پروژه‌ی کریپتویی با دوستانتان صحبت کنید و آن‌ها بگویند «این ارز دیجیتال قیمت و ارزش بیش از حدی» دارد؟! یا شاید «قیمت آن خیلی کمتر از چیزی است که باید باشد.» یکی از مواردی که می‌توانید متوجه شوید آیا پروژه مورد نظر ارزش بیشتر یا کمتری دارد، تحلیل فاندامنتال است. در این مقاله با ارزتودی همراه باشید تا در مورد نحوه تحلیل ارزهای دیجیتال و ضرورت یادگیری و شرکت در دوره فاندامنتال آن هم به صورت رایگان صحبت کنیم.

تحلیل فاندامنتال تکنیکی است که با استفاده از موارد مختلفی مانند هدف پروژه، تیم پشت آن، ارزش بازار و… می‌توانید ارزش ذاتی پروژه را بهتر درک کنید؛ همچنین متوجه شوید که آیا ارزش سرمایه‌گذاری و معامله دارد یا خیر! 

تحلیل فاندامنتال چیست؟

تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) یا همان تحلیل بنیادی، رویکردی است که سرمایه‌گذاران و معامله‌گران برای تعیین «ارزش ذاتی» یک پروژه در بازار ارزهای دیجیتال استفاده می‌کنند.

این رویکرد با بررسی تعدادی از عوامل داخلی و خارجی، مشخص می‌کند که آیا پروژه مذکور به عنوان یک دارایی کم ارزش شناخته می‌شود یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده است؛ سپس معامله‌گران می‌توانند از این اطلاعات برای ورود یا خروج استراتژیک به موقعیت‌ها استفاده کنند.

تحلیل فاندامنتال چیست؟

بازار ارزهای دیجیتال به بی‌ثباتی مشهور شده است؛ طوری که حتی ارزهای معتبر مانند بیت کوین و اتریوم نیز در معرض نوسانات ناگهانی هستند. سرمایه‌گذاری روی توکن‌های جدیدتر با ریسک قابل توجهی همراه است مگر اینکه بدانید پول خود را روی چه چیزی سرمایه‌گذاری می‌کنید.

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی به سرمایه‌گذاران مبتدی و معامله‌گران باتجربه این امکان را می‌دهد تا با اطمینان بیشتر از حرکات بازار، معامله کنند؛ همچنین معامله‌گران می‌توانند استراتژی‌های آگاهانه با شانس سودآوری بهتر و بیشتری طراحی کنند.

داشتن یک استراتژی تحلیل بنیادی برای سرمایه‌گذاران و تحلیلگران جهت دریافت سود بیشتر، موضوعی حیاتی است؛ به خصوص اگر افراد قصد هولد کردن و سرمایه‌گذاری بلند مدت را داشته باشند.

چرا یادگیری تحلیل فاندامنتال ضروری است؟

در حالت کلی بخواهیم بگوییم، یادگیری تحلیل فاندامنتال و تکنیکال برای کسب سود بیشتر به سرمایه‌گذاران و معامله‌گران کمک می‌کند؛ اما به طور تخصصی‌تر هدف از یادگیری تحلیل بنیادی این است که تریدرها به کمک آن بتوانند ارزش یک پروژه را درک کنند.

درک ارزش پروژه برای معامله‌گران به این معنی است که آیا ارز دیجیتال مورد نظرشان از اهداف و ارزش واقعی‌اش بالاتر است یا پایین‌تر؟ اگر به چنین تحلیلی برسند، تصمیم‌گیری برای ورود یا خروج به موقعیت خرید یا فروش بسیار ساده‌تر خواهد بود.

دوره فاندامنتال، یکی از مواردی است که می‌تواند به شما برای یادگیری تحلیل بنیادی کمک کند؛ اگر می‌خواهید با تحلیل بنیادی بیشتر آشنا شوید توصیه می‌کنیم دوره فاندامنتال رایگان ارزتودی را دنبال کنید.

چگونه از تحلیل بنیادی برای اعمال یک استراتژی استفاده کنیم؟

تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال معمولا برای سرمایه‌گذاری بلند مدت استفاده می‌شود؛ زیرا این نوع تحلیل به نحوه عملکرد یک پروژه یا دارایی در طول زمان می‌پردازد. برای اینکه سرمایه‌گذار بتواند بهترین تصمیم مالی را بگیرد و همچنین استراتژی مناسب تهیه کند، جمع‌آوری دانش و اطلاعات کافی اهمیت ویژه‌ای برای او پیدا می‌کند؛ سرمایه‌گذار برای جمع‌آوری این اطلاعات می‌تواند از دوره فاندامنتال استفاده کند.

طراحی استراتژی با تحلیل بنیادی

پس از گذراندن یک دوره فاندامنتال، متوجه می‌شوید که وقتی قیمت یک کوین به کمتر از ارزش ذاتی آن برسد، زمان خرید فرا رسیده و از سوی دیگر، زمانی دارایی خود را می‌فروشید که قیمت و ارزش ذاتی کوین یا پروژه بیشتر از هر زمان دیگری باشد.

تحلیل بنیادی به سه دسته طبقه‌بندی می‌شود که ما نیز در دوره فاندامنتال رایگان به آن‌ها پرداخته‌ایم. این دسته‌ها عبارتند از:

  • شاخص‌های مالی
  • شاخص‌های بنیادی پروژه
  • شاخص‌های بلاک چین (پروتکل استفاده شده)

البته باید بگوییم که هر کدام از این دسته‌ها دارای بخش‌های مختلفی هستند که در ادامه درباره ضرورت یادگیری هر کدام توضیح مختصری خواهیم داد.

نکته: برای یادگیری بهتر و مثال‌های واقعی می‌توانید دوره فاندامنتال ارزتودی را از این لینک دنبال کنید.

شاخص‌های مالی

در شاخص‌های مالی پروژه اطلاعاتی مثل نقدینگی، متغیرهای خارجی، واکنش بازار، داده‌های مربوط به معاملات جاری و… وجود دارد که در تحلیل بنیادی به ما کمک می‌کند.

۱. ارزش بازار (Market Cap)

مقدار کل سرمایه در گردش یک ارز دیجیتال، ارزش کل آن پروژه محسوب می‌شود؛ این مقدار کل سرمایه در گردش، بر حسب دلار محاسبه می‌شود و فرمول آن به صورت زیر است:

ارزش کل بازار = قیمت ۱ واحد کوین * تعداد کل کوین‌های در گردش

ارزش بازار، هزینه فرضی خرید هر واحد موجود از دارایی کریپتو را (با فرض عدم لغزش) نشان می‌دهد؛ اجازه دهید به صورت تئوری موضوع ارزش بازار را بررسی کنیم، اگر یک کوین با عرضه ۱۰ میلیون واحدی در بازار عرضه شود و یکی از توکن‌های آن با قیمت ۱ دلار فروش رود، ارزش بازار آن برابر با ۱۰ میلیون دلار خواهد بود!

ارزش بازار

حال اگر بخواهیم در دنیای واقعی ارزهای دیجیتال این موضوع را بررسی کنیم، باید بگوییم که تعیین کردن اینکه چه تعداد واحد از آن ارز دیجیتال در گردش است، کاری دشوار و غیر ممکن است؛ زیرا برخی از توکن‌ها سوزانده شدند، برخی گم شدند و حتی کلیدهای غیرقابل بازیابی وجود دارند که ما هرگز نمی‌دانیم دقیقا چه تعداد کوین در گردش است.

از آنجا که به دست آوردن این مقدار کمی دشوار است، شما می‌توانید ارزش کل بازار هر ارز دیجیتال را در سایت CoinMarketCap مشاهده کنید.

۲. نقدینگی و حجم معاملات (Liquidity and Trading Volume)

نقدینگی معیاری است که نشان می‌دهد یک دارایی را چقدر می‌توان به راحتی خرید یا فروخت؛ بازار نقدینگیی، بازاری رقابتی است که مملو از درخواست‌ها و پیشنهادات خرید و فروش برای یک دارایی است.

مشکلی که ممکن است در بازار غیر نقدشونده با آن مواجه شویم، این است که نتوانیم دارایی خود را با قیمتی «عادلانه» بفروشیم؛ این موضوع نشان‌دهنده این است که هیچ خریداری مایل به انجام معامله نیست و ما را با و گزینه مواجه می‌کند: ۱. کاهش قیمت درخواست خود ۲. صبر برای افزایش نقدینگی.

حجم معاملات، شاخصی است که می‌تواند به ما در تعیین نقدینگی کمک کند و با استفاده از روش‌های مختلفی محاسبه می‌شود؛ این فاکتور نشان می‌دهد که چه مقدار یک دارایی در دوره زمانی معین معامله شده است. به طور معمول، نمودارها حجم معاملات روزانه (بر حسب واحد بومی یا دلار) را نمایش می‌دهند.

۳. مکانیسم‌های عرضه (Supply mechanisms)

یکی از معیارهایی که معامله‌گران باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشند، مکانیسم‌های عرضه ارز دیجیتال است. قانون عرضه و تقاضا می‌گوید زمانی که عرضه کم و تقاضا زیاد باشد، قیمت در بازار افزایش می‌یابد.

حداکثر عرضه (Maximum supply)، عرضه در گردش (circulating supply) و نرخ تورم (inflation) می‌توانند نقش مهمی در تصمیمات معامله‌گران داشته باشند. برخی از سرکایه‌گذاران معتقد هستند سقف اعمال شده برای یک پروژه در بلند می‌تواند مضر باشد! اما چرا چنین فکری می‌کنند؟

عرضه و تقاضا

ممکن است به این دلیل باشد که کاربران ترجیح می‌دهند آن را ذخیره کنند که استفاده از توکن در بازار تقریبا از بین می‌رود! انتقاد دیگر این است که پذیرندگان اولیه یک پروژه پاداش‌های گاها نجومی دریافت می‌کنند، در حالی که سیاست تورمی ثابت برای تازه‌واردان منصفانه‌تر خواهد بود.

شاخص‌های بنیادی پروژه

معیارها و شاخص‌ها بنیادی پروژه، بر اساس یک روش کیفی است که عملکرد تیم، وایت پیپر و رقابت را در نظر می‌گیرد. در این فاکتور به کارکرد و چگونگی به وجود آمدن یک پروژه می‌پردازیم و بیشتر تمرکز ما روی توسعه آن است.

۱. کاغذ سفید (The Whitepaper)

کاغذ سفید یا وایت‌پیپر، یک سند فنی است که در آن درباره اهداف و عملیات پروژه را مشخص می‌کند؛ وایت‌پیپر یکی از مهم‌ترین فاکتورهای تحلیل بنیادی است که ما در دوره فاندامنتال به طور کامل به آن پرداخته‌ایم.

یک کاغذ سفید معمولا شامل اطلاعات زیر است:

  • فناوری‌های استفاده شده
  • راه حل‌هایی برای مشکلات و مواردی که قصد رسیدگی به آن‌ها را دارند
  • نقشه راه برای ارتقا و ویژگی‌های جدید
  • جزئیات مربوط به کد منبع باز (Open Source)
  • طرح عرضه و توزیع کوین
  • اطلاعات تیم
  • بررسی رقبا

توصیه می‌کنیم پیش از هر سرمایه‌گذاری، حتما وایت‌پیپر پروژه را بررسی کنید.

۲. اعضای تیم (The Team)

در حالی که توسعه‌دهندگان برخی پروژه‌ها، مانند ساتوشی ناکاموتو (خالق بیت کوین)، ترجیح می‌دهند ناشناس بمانند، اما اکثر تیم‌های پشت پروژه‌های ارز دیجیتال اطمینان می‌دهند که اطلاعات تیم به راحتی قابل دسترسی است.

اگر تیم خاصی پشت شبکه ارز دیجیتال وجود داشته باشد، سوابق اعضای پروژه می‌تواند نشان دهد که آیا تیم مهارت‌های لازم برای به ثمر رساندن پروژه را دارد یا خیر.

آیا اعضا قبلاً سرمایه‌گذاری‌های موفقی در این صنعت انجام داده اند؟ آیا تخصص آن‌ها برای رسیدن به نقاط عطف پیش بینی شده کافی است؟ آیا در پروژه‌های مشکوک یا کلاهبرداری شرکت داشته‌اند؟

نگاهی به ساختار جامعه توسعه‌دهندگان پروژه بیندازید؛ چگونه به نظر می‌رسد؟ اگر پروژه دارای یک GitHub عمومی است، بررسی کنید که تعداد مشارکت‌کنندگان و میزان فعالیت آن چقدر است. پروژه‌ای که توسعه آن ثابت است جذاب‌تر از پروژه‌ای است که فعالیت گیت‌هاب آن دو سال به‌روزرسانی نشده است.

۳. رقبا (The Competitors)

یک وایت‌پیپر قوی باید بتواند ایده‌ای که پشت پروژه قرار گرفته است را توضیح دهد؛ در این مرحله، شناسایی پرژه‌های رقیب و شناخت زیرساخت‌های قدیمی که پروژه جدید به دنبال حل آن‌ها است اهمیت ویژه‌ای دارد.

در حالت ایده آل، تحلیل بنیادی رقبا باید دقیق باشد؛ زیرا ممکن است یک پروژه به خودی خود جذاب به نظر برسد، اما اگر سایر ارزهای دیجیتال با ارزش‌تر باشند و به طور گسترده مورد استفاده قرار گیرند، ممکن است پروژه جدید دوام زیادی نداشته باشد و نشان‌دهنده این باشد که از سایرین ضعیف‌تر است.

۴. توکنومیک و توزیع اولیه (Tokenomics and initial distribution)

برخی از پروژه‌ها توکن‌هایی با عنوان راه حلی برای حل مشکل ایجاد می‌کنند؛ ممکن است توکن مرتبط با پروژه در زمینه‌ای که توسعه داده شده است، مفید نباشد! البته منظور ما این نیست که خود پروژه نیز دوامی ندارد. به این ترتیب، تعیین اینکه آیا توکن دارای کاربرد واقعی است یا خیر، مهم است.

توزیع اولیه

عامل دیگری که در تحلیل فاندامنتال اهمیت دارد نحوه توزیع اولیه دارایی است. آیا این توزیع از طریق ICO یا IEO صورت می‌گیرد یا اینکه کاربران از طریق استخراج آن را بدست می‌آورند؟

اگر نحوه توزیع از طریق ICO و IEO باشد، در وایت‌پیپر مشخص شده است که چه مقدار برای بنیان‌گذاران و تیم نگهداری می‌شود و در نهایت چه مقدار برای کاربران در دسترس است؛ همچنین اگر از طریق استخراج توزیع صورت پذیرد، قبل از هر سرمایه‌گذاری باید در مورد شبکه آن پروژه اطلاعات کافی را کسب کنید.

شاخص‌های بلاک چین

بخش بعدی که در دوره فاندامنتال رایگان می‌توانید به آن دسترسی داشته باشید، شاخص‌های مهم بلاک چین یک پروژه است. سه معیار اساسی در بلاک چین برای تحلیل بنیادی یک ارز دیجیتال عبارتند از نرخ هش، آدرس‌های فعال، و ارزش تراکنش‌ها و کارمزدها.

حال می‌خواهیم بررسی کنیم این اطلاعات چگونه می‌تواند برای شما به عنوان یک سرمایه‌گذار مفید باشد.

۱. نرخ هش (Hash Rate)

نرخ هش معیاری برای سنجش توانایی ماینر برای انجام محاسبات موثر و کارآمد هش است. سودآوری یک ماینر یا استخر ماینینگ با نرخ هش رابطه مستقیم دارد.

نرخ هش بالاتر، احتمال بیشتری برای استخراج یک بلاک و در نتیجه، شانس بیشتری برای دریافت پاداش بلاک را نشان می‌دهد. از طرف دیگر، کاهش نرخ هش به این معنی است که ماینرها شبکه را ترک خواهند کرد؛ زیرا دیگر برای آن‌ها سودآور نیست.

نرخ هش

به عنوان یک سرمایه‌گذار، باید به دنبال پروژه‌ها و ارزهای دیجیتال با شبکه گسترده‌تر باشید، زیرا در برابر حملات و دستکاری داده‌ها مقاومت بیشتری دارند.

۲. آدرس‌های فعال (Active Addresses)

آدرس‌های فعال، تعداد آدرس‌های بلاک چین فعال را در یک دوره زمانی مشخص می‌کنند. یکی از ساده‌ترین روش‌ها جمع آوری تعداد آدرس‌های ارسال و دریافت شده در دوره‌های مختلف است؛ آدرس‌های فعال را در دوره‌های تعیین شده (روزها، هفته‌ها یا ماه‌ها) حساب کنید و رشد یا کاهش را با اندازه‌گیری فعالیت و علاقه به سکه یا توکن مقایسه کنید.

همچنین، محاسبه تعداد کل آدرس‌های منحصر به فرد در دوره‌های از پیش تعریف شده و مقایسه نتایج، روشی مناسب برای به دست آوردن آدرس‌های فعال است.

۳. ارزش تراکنش‌ها و کارمزدها (Transaction Value and Fees)

حواستان باشد ارزش تراکنش را با تعداد تراکنش اشتباه نکنید! وجود ارزش معاملاتی بالا و مداوم نشان می‌دهد که ارز دیجیتال مورد نظر به صورت منظم در گردش است. برای اندازه‌گیری ارز معاملات از واحد بومی پروتکل یا ارز فیات مانند USD استفاده می‌شود.

به عنوان مثال، اگر ده تراکنش اتریوم که هر یک از این تراکنش‌ها ۵۰ دلار ارزش دارد، در یک روز ارسال شود، می‌توان گفت حجم تراکنش روزانه ۵۰۰ دلار است.

کارمزدها و هزینه‌های پرداخت شده می‌تواند به ما در مورد تقاضا برای فضای بلاک چین بگوید. می‌توانیم کارمزد را به‌عنوان پیشنهادی در یک حراجی در نظر بگیریم: کاربران با یکدیگر رقابت می‌کنند تا تراکنش‌هایشان به‌موقع ثبت شود.

کسانی که قیمت بالاتری پیشنهاد دهند، تراکنش‌های آن‌ها زودتر تایید می‌شود، در حالی که اگر قیمت کمتری پیشنهاد داده شود باید مدت زمان طولانی‌تری منتظر بمانند.

بلاک‌چین‌های اثبات کار (PoW) یک پاداش بلاک ارائه می‌کنند که این پاداش از پاداش بلاک و کارمزد تراکنش تشکیل شده است. پاداش بلاک به صورت دوره‌ای کاهش پیدا می‌کند (در رویدادهایی مانند هاوینگ بیت کوین).

از آنجایی که هزینه استخراج در طول زمان افزایش می‌یابد، اما پاداش بلاک به آرامی کاهش پیدا می‌کند، منطقی است که کارمزد تراکنش‌ها افزایش یابد. در غیر این صورت، استخراج برای ماینرها ضرر محسوب می‌شود و باعث می‌شود که آن‌ها شروع به ترک شبکه می‌کنند؛ این یک اثر ضربه‌ای بر امنیت زنجیره دارد.

نتیجه‌گیری

اگر بتوانید پروژه‌های کریپتویی را با تحلیل بنیادی به درستی تحلیل کنید، قطعا بینش ارزشمندی در مورد ارزهای دیجیتال پیدا خواهید کرد؛ البته باید بگوییم موارد زیادی هستند که تحلیل بنیادی یا یک دوره فاندامنتال نمی‌تواند به شما دهد و باید حتما از تحلیل تکنیکال استفاده کنید.

همین موضوع باعث شده است تا معامله‌گران و تحلیل‌گران از ترکیب تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای معاملات و سرمایه‌گذاری خود استفاده کنند.

در این مقاله از ارزتودی تا حدودی با تحلیل بنیادی آشنا شدید، اگر می‌خواهید درباره هر یک از موارد این مقاله بیشتر بدانید، می‌توانید دوره فاندامنتال ارزتودی را به صورت رایگان از طریق سایت و اینستاگرام ما دنبال کنید.

فهرست